یادگیری شناختی چیست؟ + انواع و فواید آن
یادگیری شناختی یا Cognitive Learning نوعی از یادگیری است که بر استفاده مؤثرتر از مغز و ذهن تأکید دارد. یادگیری شناختی با حفظ کردن طوطی وار مخالف است و معتقد است که آموزش باید به صورتی باشد که فرد به صورت کامل به آن تسلط پیدا کرد.
یادگیری شناختی عناصر مختلفی دارد که عبارت است از: درک، تثبیت، تسلط، ارزیابی و جمع بندی. یادگیری شناختی یکی از مفیدترین انواع یادگیری هاست که افراد و سازمانهای مختلف میتوانند از آن استفاده کنند. در ادامه این مطلب ضمن معرفی یادگیری شناختی به بررسی عناصر و فواید آن میپردازیم.
یادگیری شناختی چیست؟
بی تردید یادگیری یکی از پر اهمیت ترین فرآیندهای ذهنی است. یادگیری فرآیند تغییر رفتار کم و بیش دائمی است که در مرور زمان و از طریق آنچه در جهان اطراف ما رخ میدهد اتفاق میافتد. مشاهدات و عکس العمل ما در مقابل رویدادها میتواند یادگیری را ایجاد کند.
سطح یادگیری به عوامل مختلفی بستگی دارد که مهم ترین آنها فردی است که در حال یادگیری است. سبکهای یادگیری متفاوتی وجود دارد که ممکن است افراد مختلف سبکهای متفاوتی داشته باشند. همچنین میزان هوش و ذکاوت آنها نیز بر میزان یادگیری آنها مؤثر است.
یادگیری انواع متفاوتی دارد که از نظر کارکرد و پیچیدگی با هم متفاوتاند. اما هیچ نوعی از نوع دیگر برتر نیست و ممکن است هر نوع یادگیری بسته به شرایط و افراد در جاهای مختلف استفاده شود. یکی از انواع یادگیری، یادگیری شناختی (Cognitive learning) است.
یادگیری شناختی عبارت است از تغییر در ساخت شناختی و فرآیندهای ذهنی. اگر در ساختارها و فرآیندهای ذهنی یک فرد تغییری ایجاد شود به این معنی است که فرد مبحث جدیدی را یادگرفته است. یادگیری شناختی نظریههایی هستند که به جای پرداختن به رفتار، به ذهن و فکر که زیر بنای رفتار است میپردازند. بنابراین یادگیری شناختی تلاش میکند قوانین حاکم بر فرآیندهای ذهنی را شناسایی کنند. یادگیری شناختی بیان میکند که تغییرات اتفاق افتاده ابتدا در ذهن یادگیرنده اتفاق میافتد.
یادگیری شناختی نظریات مختلفی دارد که این نظریات عبارتند از:
- یادگیری از طریق بینش
- یادگیری معنی دار کلامی
- یادگیری از طریق مشاهده
انواع یادگیری شناختی
یادگیری شناختی یکی از جدید ترین نمونههای یادگیری است که از طریق راههای گوناگون به دست میآید. حال که با یادگیری شناختی و تعریف آن آشنا شدیم در ادامه به بررسی نمونههایی از یادگیری شناختی میپردازیم.
- یادگیری صریح: یادگیری صریح یکی از نمونههای یادگیری شناختی است که شامل تلاش برای تخصص در یک مهارت میباشد.
- یادگیری با مشاهده: یادگیری با مشاهده یکی از انواع یادگیری شناختی است که از طریق مشاهده و تقلید ایجاد میشود.
- یادگیری معنی دار: این نوع یادگیری زمانی اتفاق میافتد که فرد دانش جدید را با تجربیات گذشته ترکیب کند.
- یادگیری اکتشافی: یادگیری اکتشافی نوعی از یادگیری شناختی است که در آن فرد همیشه به دنبال دانش جدید هستند.
- یادگیری غیر انجمنی: این نوع یادگیری بر اساس واکنش شما در برابر محرک مداوم قابل انجام است.
- یادگیری عاطفی: این نوع یادگیری، از طریق روابط صمیمانه بدون در نظر گرفتن موقعیت افراد در سازمان انجام میشود.
- یادگیری تجربی: یادگیری تجربی از جمله نمونههای یادگیری شناختی است که اغلب با تجربه کردن به دست میآید.
- یادگیری از طریق شنوایی: یادگیری که از طریق شنیدن صحبتهای دیگران ایجاد شود یادگیری از طریق شنوایی نام دارد.
- یادگیری مشارکتی: یادگیری مشارکتی نوعی از یادگیری شناختی است که شامل یادگیری در خلال یک گروه و تیم است.
- یادگیری ضمنی: یادگیری ضمنی نوعی یادگیری تصادفی و خودکار است که شما قصد فعالی برای یادگیری دانش نداشته باشید.
عناصر یادگیری شناختی
یادگیری شناختی نوعی از یادگیری است که به فرد تسلط میدهد. این نوع یادگیری برای یاد گرفتن انواع مهارتها و مشاغل میتواند بسیار مفید باشد. بر خلاف یادگیری سنتی که بیشتر بر مبنای « حفظ کردن » است، یادگیری شناختی مبتنی بر « تسلط » است.
یادگیری شناختی کاری میکند که فرد مهارتی را که یاد میگیرد در ضمیر ناخودآگاه خود جای دهد. بنابراین این نوع یادگیری فراموش شدنی نیست و به جزئی از مهارتهای فرد تبدیل میشود. یادگیری شناختی عناصر مختلفی دارد که فردی که به دنبال یادگیری آن است باید این عناصر را به خوبی بشناسد.
یادگیری شناختی و یاد گرفتن یک حرفه از طریق این فرآیند مستلزم شناخت عناصر آن و انجام مراحل آن است. باید دقت شود که این عناصر به صورت ترتیبی ارائه میشود و افراد برای یادگیری هر چه بیشتر باید سرمایه گذاری بیشتری بر روی آنها داشته باشد. این عناصر شامل موارد زیر میباشد.
1- ادراک
برای یادگیری هر موضوعی ابتدا لازم است تا به خوبی آن را درک کنید. درک کردن نوعی شناخت عمیق است که از یک موضوع به دست میآید. بنابراین عنصر اول یادگیری شناختی ادراک است. اگر قرار است درس خاصی را بخوانید باید ابتدا آن را بخوانید تا بتوانید آن را درک کنید و اگر قرار است یک مهارت جدید را یاد بگیرید، ابتدا باید درک کنید که این مهارت چیست و به چه دردی میخورد.
ادراک مرحله خواندن است. در واقع شما هنگامی که مطلبی را یک بار یا دو بار روخوانی میکنید میتوانید درک کنید که مطلب قرار است چه چیزی به شما اضافه کند. ادراک یکی از مهم ترین عناصر یادگیری شناختی است و بدون آن، این فرآیند ناقص خواهد ماند.
فردی را تصور کنید که قرار است مهارت جدیدی از شما یاد بگیرد. اگر از همان مراحل اول مطالب فشردهای را به فرد ارائه دهید و از فرد بخواهید آن را حفظ کنید. این به هیچ عنوان یادگیری مؤثری نخواهد بود و نباید انتظار یادگیری یا تغییر رفتار در اثر یادگیری را داشته باشید. برای تدریس مطلب یا مهارت جدید به فرد باید ابتدا کاری کنید تا فرد مورد نظر اهمیت مطلب را درک کند و یک بار مباحثی که قرار است یاد بگیرد را برای او بازگویی کنید.
ادراک ذهن فردی که قرار است آموزش ببیند را برای سایر مراحل آماده میکند و این بسیار مهم است. وجود عنصر ادراک در فرآیند یادگیری شناختی مزیتی است که در انواع دیگر یادگیری وجود ندارد. ادراک یک موضوع باعث میشود تا فرد مراحل دیگر یادگیری را با موفقیت بیشتر ادامه دهد و بتواند یادگیری مثمر ثمر تری داشته باشد.
بنابراین اگر قرار است آموزش دهنده مطلب یا مهارتی باشید و یا در حال آموختن هستید حتماً مرحله ادراک را جدی بگیرید و برای آن برنامه ریزی داشته باشید. بدون گذراندن مرحله ادراک شما نمیتوانید یادگیری شناختی را پیاده سازی کنید و مجبور به حفظ کردن و سایر روشهای قدیمی یادگیری هستید.
2- تثبیت
بعد از خواندن و ادراک مطلب باید به سراغ یادگیری مطلب رفت. مرحله ادراک فرد چیزی یاد نگرفته است بلکه فقط فهمیده است که قرار است چه چیزی یاد بگیرد. به عنوان مثال، فردی که قرار است رانندگی یاد بگیرد در مرحله ادراک میفهمد که اجزای ماشین چیست و چطور باید از ماشین استفاده کرد ولی تا به حال پشت فرمان نشسته است. پس این فرد هنوز رانندگی را فرا نگرفته است.
مرحله تثبیت در فرآیند یادگیری شناختی نیاز به تمرین دارد. هر چه در این مرحله شما بیشتر تأمل کنید و بیشتر تمرین کنید یادگیری شما با کیفیت تر خواهد بود. دقیقاً بر خلاف مرحله ادراک یک فقط یک روخوانی ساده بود و نیاز به تمرین نداشت.
بیشترین چیزی که در مرحله تثبیت باید به آن دقت شود، مداومت است. با استفاده از مداومت است که یادگیری عمق پیدا میکند. شما با یک بار نشستن پشت فرمان، رانندگی یاد نخواهید گرفت. همچنین شما با حل یک بار تمرینات درسی یک کتاب نمیتوانید به یادگیری عمیقی از آن مطلب دست پیدا کنید. بنابراین برای یادگیری تمرینات درسی باید حل آنها را آغاز کنید و با چند بار مرور کردن کاری کنید که مطالب برای شما تثبیت شود.
اما ممکن است برای افراد این سؤال پیش آید که مرحله تثبیت به چه مقدار زمان نیاز دارد؟ و با چه مقدار تمرین میتوان گفت که تثبیت انجام شده است. پاسخ این سؤال تا حد زیادی به آموزش دهنده و آموزش گیرنده و کیفیت مطالب آموزش داده شده بستگی دارد.
در واقع اینکه آموزش دهنده چقدر به مطالبی که ارائه میدهد مسلط باشد عامل مهمی در مرحله تثبیت یادگیری شناختی است. حتماً شما هم مدرسان مختلفی را دیدهاید که خود درک کاملی از مطالب دارند ولی مهارت آموزش آن را ندارند. افرادی که مهارت یا مطالبی را از چنین مدرسانی دریافت کنند قاعدتاً به زمان بیشتری برای تثبیت یا یادگیری شناختی کامل نیاز دارند.
هوش و ذکاوت خود فرد یادگیرنده عامل دیگری است که مشخص میکند فرد تا چه حد نیاز به تمرین در مرحله تثبیت دارد. افراد باهوش و با گیرایی بالا زودتر مطالب را متوجه میشوند و افرادی که از هوش پایین تری برخوردارند باید تمرین بیشتری در این مرحله داشته باشند.
کیفیت مطالب ارائه شده نیز در مرحله تثبیت بسیار مهم است. در واقع فرد باید سعی کند برای یادگیری از مطالب و محتوای با کیفیت استفاده کند تا در اثر استفاده از آن گیج و گمراه نشود. کیفیت مطالب ارائه شده تا پایان مراحل یادگیری شناختی و حتی بعد از آن با فرد همراه خواهد بود.
3- تسلط
تسلط زمانی به دست میآید که شما به دل مشکلات بزنید. از تمرین کردن و شکست خوردن خسته نشوید و آن قدر مهارت یاد گرفته را با خود مرور و تمرین کنید که به آن تسلط پیدا کنید. اگر تسلط برای فردی که مهارتی را یاد گرفته است ایجاد نشود مانند فردی است که رانندگی را یاد گرفته است، حتی گواهینامه اش را هم گرفته است ولی جرئت رفتن به خیابانهای شلوغ را ندارد و به اصطلاح فرد به رانندگی تسلط ندارد.
اگر دانش آموز هستید و به دنبال راه حلی برای ایجاد تسلط در خود هستید، چاره کار تست زدن است. شما با تست زدن در این مرحله چند و چون کار را یاد میگیرید. ممکن است تستهای زیادی را ابتدا اشتباه بزنید ولی فرآیند یادگیری شناختی ادامه دارد و شما به مرور زمان قوی تر و قوی تر میشوید. تا جایی که شما در آن درس مسلط هستید. حالا شما از پس انواع تستها بر میآیید.
در حرفههای دیگر نیز به همین صورت است. شما باید با تمرین و سعی و خطای فراوان تسلط را در خود پیاده کنید. یکی از مهم ترین نکات در مرحله تسلط در یادگیری شناختی این است که تسلط به یک درس، کار و حرفه، یک شبه به وجود نمیآید و ممکن است فرآیند سختی را مجبور باشید که بگذرانید.
البته تسلط یک مفهوم نسبی است و در فعالیتهای مختلف و در اشخاص مختلف ممکن است متفاوت باشد. فردی که تستهای درس ریاضی را 70 درصد بزند مسلط به درس ریاضی تسلط دارد و فردی که در این درس، درصد 100 را کسب کند هم تسلط دارد. در حرفههای دیگر هم بنا به انجام یک کار میگویند فرد تسلط پیدا کرده است.
تسلط عنصر مهم یادگیری شناختی است که یادگیری در آن جلوه پیدا میکند. اگر فرآیند شناختی در مرحله تثبیت رها شود هیچ کس فرد آموزش گیرنده و آموزش دهنده را تشویق نمیکند چون افراد احساس میکنند فرد چیز جدیدی یاد نگرفته است. پس تسلط مرحله مهمی است که باید بر روی آن سرمایه گذاری کرد.
4- ارزیابی
همان طور که گفتیم تسلط یک مفهوم نسبی است و نیاز به اندازه گیری دارد. حالا که شما در یک درس، حرفه یا فعالیت تسلط پیدا کردهاید وقت آن رسیده است تا میزان تسلط خود را ارزیابی کنید. اگر دانش آموز یا دانشجو هستید ایجاد یک کنکور آزمایشی کوچک برای خودتان با توجه به عامل زمان میتواند نتیجه خوبی به شما بدهد.
نکته مهم در عنصر ارزیابی یادگیری شناختی این است که این مرحله، نقاط قوت و ضعف شما را به شما نشان میدهد و این بسیار ارزشمند است. ایرادات کارتان مشخص میشود که نسبت به نقاط قوت شما بسیار مهم تر اند. چرا که باید بر روی آنها سرمایه گذاری کرد و آنها را برطرف نمود.
5- جمع بندی
چهار مرحله قبل برای یادگیری شناختی کافی است. اما در بعضی از موارد با افزایش مطالبی که فرد آموخته است فرد به صورت ذهنی تمایل دارد تا همه مطالبی که آموخته است را جمع بندی کند تا بتواند مفاهیمی را که یاد گرفته است دسته بندی کند و به موقع استفاده کند.
جمع بندی باعث میشود فرد بار دیگر خود را در معرض آزمایش قرار دهد، ذهن خود را مرتب کند و بتواند در فرصت مناسب از مباحث یاد گرفته شده استفاده کند. در این مرحله ممکن است فرد نکته کوچکی دریافت کند و یا یک سؤال کوچک برایش پیش آید و به دنبال پاسخش برود.
یادگیری شناختی یک یادگیری با کیفیت است که برای مباحث مهم درسی و غیر درسی، حرفههای مختلف و دورههای آموزشی میتواند بسیار مؤثر باشد. یادگیری شناختی از طریق یک چرخه سعی میکند دانشی را به فرد بدهد که گذرا نباشد و فرد با گذشت زمان احساس نکند که دانش از ذهنش پاک شده است.
فواید یادگیری شناختی
یادگیری شناختی امروزه جایگزین یادگیریهای سطحی مثل حفظ کردن شده است و به علت فواید زیادی که دارد در دانشگاههای مختلف تدریس میشود. سازمانهای مختلف میتوانند از کاربردها و فواید این یادگیری استفاده کنند و نتایج مثبت آن را در فرآیندهای خود مشاهده کنند. در ادامه به بررسی فواید یادگیری شناختی میپردازیم.
1- ماندگاری بیشتر نیست به دیگر روشها
با توجه به روزمرگیهای مختلف افراد در زندگی و حجم عظیم دادهها و اخباری که ذهن افراد را به خود مشغول کرده است ممکن است مطالبی که افراد یاد گرفتهاند در طول زمان از یادشان برود. این یکی از مواردی است که بسیاری از افراد خصوصاً دانش آموزان و دانشجویان به آن اذغان دارند.
یادگیری شناختی فرصتی فراهم نموده است تا شما از طریق آن چیزی را یاد بگیرید که ملکه ذهن تان شود. اگر مطلبی است تا مدتهای طولانی از ذهن تان نمیرود، چرا که آن را درک کردهاید و به آن مسلط شدهاید و اگر حرفهای است ممکن است تا پایان عمر آن را در ذهن داشته باشید و هیچ گاه فراموشش نکنید.
بنابراین سازمانهای مختلف که به دنبال افزایش یادگیری و دانش کارکنان خود هستند میتوانند از یادگیری شناختی استفاده کنند. اینکه یادگیری شناختی در یک سازمان به فرهنگ آن سازمان تبدیل شود میتواند نتایج بسیار مؤثری داشته باشد.
2- افزایش قابل توجه درک مطلب
در یادگیری شناختی افراد میفهمند که یادگیری از طریق انجام کار چقدر میتواند مؤثر باشد. این باعث میشود تا یادگیری همه جانبه شود و فرد قبل از اینکه با مطلب یا محتوایی روبرو شود ابتدا به درک خوبی از آن برسد. فرد با درک موضوع ذهن آماده تری خواهد داشت و میتواند مطالب قبلی را که قبلاً یاد گرفته است را مرور کند و به یک یادگیری عمقی دست پیدا کند.
فرد با یادگیری شناختی متوجه میشود که حفظ کردن کمکی به یادگیری او نمیکند. حتی حفظ کردن یک شعر اگر با درک معانی آن همراه نشود فقط جنبه ظاهری دارد و فرد نمیتواند از پندهای نهفته در آن به نفع خود حفظ کند. پس یادگیری از طریق حفظ کردن یک یادگیری کاملاً سطحی است که اگر با درک همراه نشود نمیتواند برای فرد مفید واقع شود.
یادگیری شناختی باعث میشود افراد هدف از دریافت دانش را متوجه شوند. درک کردن نعمت بزرگی است که افراد با استفاده از این نوع یادگیری آن را میتوانند در زندگی روزمره خود نیز پیاده سازی کنند.
3- تقویت مهارتهای حل مسئله
افرادی که با استفاده از یادگیری شناختی یک مطلب جدید یا یک مهارت جدید یاد میگیرند نحوه استفاده از آن را نیز فرا میگیرند که این بسیار اهمیت دارد. هر دانشی اگر یاد گرفته شود ولی به کار گرفته نشود در واقع نمیتواند برای فرد مورد نظر مفید باشد. افراد در یادگیری شناختی میفهمند که چیزی که یاد گرفتهاند قرار است یک مسئله را حل کند.
با توجه به اینکه در یادگیری شناختی، تمرین کردن، سعی و خطا کردن، ارزیابی کردن و پیدا کردن نقاط قوت و ضعف اجرا میشود فرد را برای بهبود مهارت حل مسئله آماده میکند. فردی که با استفاده از یادگیری شناختی آموزش دیده است در زندگی کاری و شخصی خود به خوبی میداند که مسئلهای که برایش پیش آمده است را چطور باید حل کند.
4- تقویت اعتماد به نفس در افراد
فردی را تصور کنید که مطلبی را حفظ میکند ولی در سر جلسه امتحان مطلب مورد نظر را اصلاً به یاد نمیآورد. یا فردی که با چند بار پشت فرمان نشستن و نداشتن تمرین مداوم انتظار دارد که بتواند در خیابانهای شلوغ به خوبی رانندگی کند. فردی که آموزش ناقص دیده است و یا از یادگیری شناختی بهره نگرفته است در این زمانها آزرده خاطر میشود.
بر عکس افرادی که مهارتهای خود را از طریق یادگیری شناختی به دست آوردهاند آن قدر تمرین و تکرار کردهاند که در هنگام مواجه شدن با مشکل به خوبی از پس آن بر میآیند. این باعث میشود فرد احساس آرامش و اعتماد به نفس داشتن کند و این بسیار برای فرد خوشحال کننده خواهد بود. فرد متوجه میشود که چیزهایی که یاد گرفته است مفید بوده است و به درد او میخورد.
از طرفی تسلط فرد به موضوعی که برای یاد گرفتن آن زمان گذاشته است باعث میشود تا مورد تشویق همگان قرار گیرد و این خود عاملی خواهد بود تا اعتماد به نفس افراد افزایش یابد. افزایش اعتماد به نفس در افراد باعث میشود تا فرد از یادگیری شناختی در سایر مراحل زندگی خود نیز استفاده کند.
5- افزایش درک افراد در درک زمان یادگیری
حتماً شما هم شنیدهاید که میگویند چیزی را که یک شبه به دست بیاوری یک شبه از دست میدهی. فردی که از طریق یادگیری شناختی به مهارت دست پیدا کرده است به خوبی میداند که چقدر تمرین کرده است تا به این کار مسلط شود. بنابراین فرد قدر داشتههای خود را بهتر میداند و سعی میکند تا به بهترین نحو ممکن از آن استفاده کند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.