حالت مستقل از شبکه برای حل چالش مرغ و تخم مرغ در پلتفرم ها
یک پلتفرم عموما بدون کاربرانش ارزشی ندارد و کاربران نیز در پلتفرمی خالی و خلوت حضور پیدا نمی کنند. این امر خصوصا در شبکه های دو وجهی (Two-sided) اهمیت پیدا می کند. برای مثال در Airbnb، اگر تولیدکننده، یا همان صاحبان مکان های اقامت، وجود نداشته باشند، این پلتفرم برای مصرف کننده ارزشی نخواهد داشت. در اینجا با مسئله انگیزه متقابل رو به رو هستیم.
هنگام شروع چنین کسب و کاری، پرسش کلیدی که موسسین شرکت با آن روبرو می شوند این است که: چگونه وقتی در شبکه ما فعالیتی صورت نمی گیرد نخستین کاربران را برای استفاده از آن جذب کنیم؟ (چالش مرغ و تخم مرغ) یکی از روش های حل این مسئله این است که مطمئن شویم محصول دارای حالت «مستقل از شبکه» است. اساسا کاربران باید حتی زمانی که کاربران دیگر در شبکه حضور ندارند و درحال استفاده از آن نیستند نیز قادر به استفاده از این محصول باشند.
محصولی که صرف نظر از شبکه کاربران، دارای ارزش مستقل است، شانس بیشتری برای ایجاد کشش در حداقل یک دسته از کاربران دارد. دراغلب موارد، مصرف کننده صرفا محصول را برای ارزش مستقل آن می خرد و نه براساس وعده ارزش اضافه ای که با فعال شدن شبکه به آن افزوده میشود. سپس زمانیکه کاربران کافی جذب محصول شدند، میتوان شبکه کاربران را به فعال کرد.
Square مثالی کلاسیک برای این استراتژی است. ورود به فضای سرویس های پرداخت بسیار سخت است، زیرا رسیدن به حجم بحرانی خریداران و فروشندگانی که به طور همزمان شروع به استفاده از مکانیسم های پرداخت شما کنند دشوار است.
در مورد Square، استفاده از کارت اعتباری به تنهایی برای تاجران یک ارزش پیشنهادی کافی بود تا شروع به استفاده از محصول کنند. طرف مصرف کننده این معادله که همچنان تعدادشان در حال افزایش است، پتانسیل بر هم زدن نظم بازار پرداختهای خرد را دارند. اما در ابتدا وعده رسیدن به چنین رویایی به تاجران داده نشد.
سیستم های رزرو خدمات مانند OpenTable (سیستمی برای رزرو رستوران ها) نیز به شیوه ای مشابه عمل می کنند. برای ترغیب کاربرانِ یک طرف از شبکه (رستوران ها) به استفاده از محصول، این شرکت سیستم مدیریت رزروی را تولید و توزیع کرد و هر رستوران میتوانست از آن به عنوان نرم افزاری مستقل استفاده کند.
زمانیکه OpenTable توانست تعداد کافی از رستوران ها را مجاب به استفاده از محصول خود کند و همچنین به تعداد صندلی های موجود در آن ها دسترسی پیدا کرد، توانست دسترسی مصرف کنندگان به پلتفرم (شبکه) را آزاد کند تا علاوه بر امکان رزرو میز در ستوران ها، آنها بتوانند به ازای هر فردی که به رستوران ها معرفی میکنند مبلغی را دریافت کنند. شرکت های رزرو تاکسی که شبیه قارچ در سرتاسر هند رشد کرده اند نیز با همین شیوه عمل می کنند.
این استراتژی عموما برای شبکه های دو وجهی که یک طرف آن ها (غالبا تاجران) باید قبل از طرف دیگر وارد پلتفرم شوند، بهتر عمل میکند زیرا در این صورت طرف دوم، حضور در این شبکه را ارزشمند می داند.
Delicious، به عنوان یک شبکه یک وجهی از مصرف کنندگان، کشش اولیه خود را با شیوه ای مشابه بدست آورد. اولین مصرف کنندگان Delicious از آن برای ذخیره بوکمارک های مرورگر خود در فضای ابری استفاده میکردند و از ارزش پیشنهادی حالت مستقل آن استفاده میکردند. به محض اینکه تعداد کاربران موجود به حجم بحرانی رسید، قابلیت بوکمارک های اجتماعی معرفی شد و کاربران شروع به استفاده از آن کردند و با افزایش تعداد کاربران، ارزش شبکه نیز بالارفت.
با این حال، با ظهور اشتراک گذاری های اجتماعی، راهاندازی و جذب کاربران اولیه برای شبکه های یک-طرفه نیز به تدریج آسانتر شده است. به عنوان مثال اینستاگرام که در حالت مستقل، محصولی قدرتمند است لازم نبود تا مدت زیادی را برای اینکه چگونه یک شبکه ایجاد کند صرف کند زیرا کاربران آن می توانستند در عرض چند ثانیه تصاویر خود را در شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر و غیره به اشتراک بگذارند.
بدیهی است که این استراتژی شامل حال همه نمی شود. در واقع، برای بسیاری از کسب و کارهای شبکه ای ممکن است ایجاد یک محصول با ارزش مستقل، کار ساده ای نباشد. برای مثال سایت های همسریابی بعید است که بتوانند ارزش مستقلی ارائه کنند. در هر صورت هرجایی که بتوان در محصول ارزشی مستقل ایجاد کرد، این روش میتواند یکی از کارآمدترین راه های جذب کاربران اولیه و گسترش فعالیت های یک شبکه باشد.
شبکه هایی که دووجهی هستند در واقع باید کار راه اندازی دو شرکت را به طور همزمان انجام دهند: یکی در سمت تولید کننده و یکی در سمت مصرف کننده. این استراتژی این امکان را به آن ها می دهد تادر یک زمان، یک شرکت را بنا کنند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.